عمل خرقه باز. با خرقه دست افشانی و پایکوبی کردن در حال وجد و حال. (از آنندراج) : مغنی ز اشعار من این غزل به آهنگ چنگ اندرآور عمل که تا وجد را کارسازی کنم برقص آیم و خرقه بازی کنم. حافظ (از آنندراج). گهی می کرد مه را خرقه سازی گهی می کرد با مه خرقه بازی. نظامی. مکن تا در غمت ناید درازی چو زاهد ممسکی در خرقه بازی. نظامی. چو گرگ افزون بود در چاره سازی شبان را کرد باید خرقه بازی. نظامی. بیا مطرب ای مایۀ دل خوشی که صوفی کند زآن ملامت کشی بگو تا دمی خرقه بازی کنم همی دلق خود را نمازی کنم. امیرخسرو. فلک هم خرقه بازیها کند بر دور میخانه چو از رندان دردی کش سراید های وهو اینجا. غزالی مشهدی
عمل خرقه باز. با خرقه دست افشانی و پایکوبی کردن در حال وجد و حال. (از آنندراج) : مغنی ز اشعار من این غزل به آهنگ چنگ اندرآور عمل که تا وجد را کارسازی کنم برقص آیم و خرقه بازی کنم. حافظ (از آنندراج). گهی می کرد مه را خرقه سازی گهی می کرد با مه خرقه بازی. نظامی. مکن تا در غمت ناید درازی چو زاهد ممسکی در خرقه بازی. نظامی. چو گرگ افزون بود در چاره سازی شبان را کرد باید خرقه بازی. نظامی. بیا مطرب ای مایۀ دل خوشی که صوفی کند زآن ملامت کشی بگو تا دمی خرقه بازی کنم همی دلق خود را نمازی کنم. امیرخسرو. فلک هم خرقه بازیها کند بر دور میخانه چو از رندان دردی کش سراید های وهو اینجا. غزالی مشهدی
عمل و شغل رسن باز. ریسمان بازی. (فرهنگ فارسی معین) : آن رسن کش به لیمیاسازی من بیچاره در رسن بازی. نظامی. عنکبوتی شدم ز طنازی وآن شب آموختن رسن بازی. نظامی. بر آن فرضه بی آنکه اندیشه کرد رسن بازی هندوان پیشه کرد. نظامی. ولی باد از رسن پایت ربوده ست رسن بازی نمیدانی چه سود است ؟ نظامی. چند با تو بگویم که معلق زدن بیاموز و سگ از چنبرجهانیدن و رسن بازی تعلم کن تا از عمر خود برخوردار شوی. (از منتخب لطائف عبید زاکانی). و رجوع به رسن باز و مترادفات کلمه شود
عمل و شغل رسن باز. ریسمان بازی. (فرهنگ فارسی معین) : آن رسن کش به لیمیاسازی من بیچاره در رسن بازی. نظامی. عنکبوتی شدم ز طنازی وآن شب آموختن رسن بازی. نظامی. بر آن فرضه بی آنکه اندیشه کرد رسن بازی هندوان پیشه کرد. نظامی. ولی باد از رسن پایت ربوده ست رسن بازی نمیدانی چه سود است ؟ نظامی. چند با تو بگویم که معلق زدن بیاموز و سگ از چنبرجهانیدن و رسن بازی تعلم کن تا از عمر خود برخوردار شوی. (از منتخب لطائف عبید زاکانی). و رجوع به رسن باز و مترادفات کلمه شود
عمل خروس باز. تربیت خروس برای جنگ، بجنگ اندازی خروس. (از آنندراج) ، مکاری. حیالی. (از آنندراج) : جهان بجنگ فکنده ست تاجداران را خروس بازی این پیر را تماشا کن. سلیم (از آنندراج)
عمل خروس باز. تربیت خروس برای جنگ، بجنگ اندازی خروس. (از آنندراج) ، مکاری. حیالی. (از آنندراج) : جهان بجنگ فکنده ست تاجداران را خروس بازی این پیر را تماشا کن. سلیم (از آنندراج)